میدیـــا رایــانه

مـرکز ارائـه کلیـه ی خدمـات کامپیوتـری

میدیـــا رایــانه

مـرکز ارائـه کلیـه ی خدمـات کامپیوتـری

رسول خدا ( ص ) و شعر شاعران

دل خوبان عالم

اگر کودک باشی و یا کودکانه فکر کنی، پدر در نظر تو از همه‌ی موجودات عالم توانمندتر است. انگار کوهی است که به آن تکیه‌داری؛ استوار و پابرجا.

دستهایش امن‌ترین دست‌ها و کلامش قاطع‌ترین کلام‌هاست.

مادر نیز آفتاب منزل است، نه، بلکه آفتاب دل است. آغوش گرمش را به صفای همه‌ی عالم عوض نخواهی کرد. صدای محبتش را به ترنم هزار جویبار نخواهی داد. چه دردناک و غم‌انگییز است کودکی که این هر دو را نداشته باشد. رسول خدا محمد (ص) چنین بود، هنوز دو ماهه یا یک ساله بود که پدرش عبدالله از دنیا رفت و بعد از او چندان طولی نکشید که آفتاب آسمانش، مادر مهربانش ((آمنه)) چشم از جهان فروبست. محمد(ص) در این زمان شش ساله بود، که با کوچ مادر تنها شد، ابر شد، ابری که تمام دلش را گریه کرد.

ادامه مطلب ...

دوری یار مهربان - روایتی از رسول خدا

دوری یار مهربان

چند ماه بود که مسجد شهر ساخته شده بود. پیامبر(ص) به مسجد می‌آمدند. نماز می‌خواندند آنگاه برمی‌خاستند، به نخل خشک شده‌ی کنار مسجد تکیه می‌دادند و برای مردم سخنرانی می‌کردند.

روزی مردی، از یاران پیامبر(ص) آمد و گفت: ((ای رسول خدا (ص)! اگر اجازه بدهی برای شما منبری می‌سازم که هنگام سخنرانی روی آن بنشینی.))

ادامه مطلب ...

شکایت شتر - روایتی از پیامبر

شکایت شتر

شتر عُر می‌کشید و می‌آمد، همه به سوی شتر نگاه کردند. شتر جلو پیامبر(ص) که رسید زانوهایش را خماند، روی زمین خوابید، سرش را روی زمین گذاشت و شروع به ناله کرد.

همه‌ی یاران پیامبر(ص) با تعجب نگاه می‌کردند. پیامبر(ص) که تعجب اصحابش را دیدند گفتند:

((این شتر پیش من آمده و از صاحبش شکایت می‌کند، او می‌گوید: ((آنها تا توانسته‌اند از من کار کشیده‌اند، حالا که از کار افتاده‌ام می‌خواهند مرا بکشند))

ادامه مطلب ...

ابرهای حلقه‌ای - روایتی از رسول خدا

ابرهای حلقه‌ای

هفت سال بود که باران نباریده بود، قحطی همه‌جا را فراگرفته و کم‌کم به شهر مدینه هم می‌رسید.

روزی عربی گریان به شهر مدینه آمد و یک راست پیش پیامبر (ص) رفت و گفت: (( ای پیامبر خدا (ص) درخت‌های ما خشکیده است، دیگر یک گیاه هم در صحرا نمانده است، همه چهارپایان ما دارند هلاک می‌شوند....))

پیامبر(ص) از سخنان مرد عرب، غصه‌اش گرفت. فوراً از جایش برخاست، به مسجد آمد، روی منبر نشست، دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد و شروع به خواندن دعای باران کرد.

ادامه مطلب ...

تاریخ نامه ورزش در ایران

متن کامل کتاب تاریخ ورزش در ایران به زبان انگلیسی  

 

مخصوص ترجمه دانشجویی   

 

انتشارات : اکادمی ملی المپیک و پارالمپیک ایران 

 

نوع فایل :  pdf  

حجم : KB  581  

 

 برای دانلود بر روی لینک دبل کلیک کنید  .  دانلود