در شروع میخواهم چند سطر از اوضاع یک دهه پیش مردم کورد بخصوص اوضاع مردم منطقه را ارائه نمایم. اولین مسئله، مسئلهی تریاک و مشروبات الکلی میباشد که تا یک دهه پیش اگر مردم ما آنرا میدیدند خود را گناهکار میپنداشتند که چرا چشمانم را موقع دیدن( یک بطری مشروب یا تریاک) نبستهام و خود را سرزنش میکردند و دیگری مسئله مصرف و مصرف کننده آنها بود که اگر کسی از آنها استفاده مینمود او را بعنوان یک نفر خاطی که گناه بس بزرگ مرتکب شده باشد که شده بود تماشا میکردند، اگر یک نفر از والدین یا افراد جامعه از دست کسی که مواد و مشروبات مصرف میکرد عصبانی میگردید او را به عناوینی چون تریاکی و مشروبی و دیگر القاب خطاب میکردند، که ننگترین القابی بود که به کسی داده میشد و اما چرا امروزه نوجوانان و جوانان عزیز ما به دام این بلای خانمانسوز افتادهاند که نه تنها به خود بلکه به جامعه و خانواده خود خیانت مینمایند و آن هم چه خیانتی بزرگتر از آن که اولاً جسم خود را میسوزانند و مثل شمع ذوب میشوند، دوماً اگر نوجوان یا جوانان ما و یا پدر خانواده از صبح تا شب در پی روزی سرگردان میباشد جرا باید خرج مواد افیونی گردد، چرا جامعهی کنونی ما که باید در سطح کشوری و جهانی در عرصههای فرهنگی و هنری و دیگر موارد حرف اول را بزند توسط جوانان خود در عرصهی مواد و مواد افیونی که تا یک دهه پیش به هیچ عنوان چه از نظر مصرف و چه از نظر خرید و فروش آن در حد صفر بوده اکنون با دیگران رقابت تنگاتنگی دارند.
چرا جوان ما تا یک
دهه پیش با کفش پلاستوکار (پاته) در مجامع دانشگاهی حرفی برای گفتن داشت، اما
اکنون بایداینگونه خار و ذلیل باشد، چرا در زمان بیبرقی با چراغ آویز در زیر نور
ضعیف آن از شب تا صبح در حال مطالعه بود و همیشه شاد و سرزنده در فعالیتهای روزانه
و در حال رشد و ترقی میبود اما امروزه بعضی از جوانان و نوجوانان با این همه
امکانات کسل، تنبل ، بی حوصله از علم و لاابالی میباشند، چرا جوان ما با وصف آب و
هوایی معتدل و کوهستانی اینگونه ضعیف و زرد جون خزان گردیدهاند، چرا و چراهای
دیگر که هیچکس حتی خود مصرف کنندهی این مواد حاضر به جواب آن نمیباشند. چرا
اینگونه اجازه داده میشود که جوانان ما حتی در پارکها آزاد به مصرف آن میباشند،
چرا هیچکس حاضر به جوابدهی نمیباشد، اگر آزادیست ما چنین آزادی را هرگز نخواسته
و نمیخواهیم. اگر خواستار رشد جوانان ما هستند چرا با جوانان ما اینگونه رفتار میکنند
و هیچگونه اقدامی صورت نمیگیرد، پس باید جوانان ما خود به فکر خود و جامعهی
کنونی خود باشند که خدای ناخواسته به این بلای خانمانسوز دچار نگردند.
مواد یعنی مرگ،
نابودی، سرشکستگی، فقر، چشم گریان پدر و مادر و جامعه، بدبختی، فلاکت، ستم، جور،
سود هنگفت سوء استفاده کنندگان از خدا بیخبر و در آخر فروش عزیزی دلبند که هرگز
در زمان صحت و سلامت حاضر به انگشت درد او نمیباشد. پس دست در دست هم برای روزی
عاری از مواد افیونی با هم بگوئیم «یا الله».