در ابتدا موضوع با این سئوال آغاز میشود که چرا خداوند انسان را خلق کرده است؟
خداوند که جز کمال محض نیست آفرینش و رحمت رسانیدن به مخلوقات لازمهی صفات ذات اوست. خدا یعنی کسی که رحمان و فیاض است و رحمانیت و فیاضت او محدود بردار نیست اگر چیزی امکان هستی یافتن داشته باشد خدا فیض هستی را از او دریغ نمیدارد زیرا دریغ داشتن نقص است و با کمال مطلق خداوند سازگار نیست.................................................
نظریهی قرآن دربارهی خلقت انسان
در سورهی هود آیهی 7 قرآن میفرماید: اوست که زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر آب بود تا بیازماید که کدام نیکوکارترید.
همانطور که واضح است هدف دیگری از آفرینش و امتحان و آزمایش انسان است شاید سئوال شود که آیا خداوند از نهان انسانها خبر ندارد پس چه نیازی به امتحان آنهاست؟
خداوند از همه چیز پنهان و آشکار خبردار است، خداوند انسان را مختار آفریده و زمینه را برای او آماده کرده، یعنی انسان را در دوراهی قرار داده تا با عقل و تفکر و میل درونی خود راه سعادت و کمال خود را انتخاب کند. و در واقع دنیا یک آزمایشگاه برای انسان است که معلوم شود در عین مختار بودن خدا را برمیگزیند یا دنیا را.
در سورهی ذاریات آیهی 56 میفرماید: جن و انسان را نیافریدیم مگر اینکه مرا پرستش کنند.
همانطور که معلوم است در این آیه هدف آفرینش انسان و جن که در تکلیف و اختیار مشترکند پرستش خداوند معرفی شده است.
در سورهی هود آیات 118 و119 آمده است مردم پیوسته در اختلافند مگر آنان که خداوند به آنها رحمت آورده و برای همین رحمت است که آنها را خلق کرده.
از مجموعهی این آیات میتوان چنین دریافت که خداوند به انسان اختیار داده و او را بر سر دوراهی قرار داده تا با انتخاب خود راه پرستش خود را که طریق سعادت انسان است برگزیند و به رحمت الهی دست یابد و بر اساس آیات قرآن هدف نهایی آفرینش کمال نهایی انسان است که همان قرب الهی است. و این زمینهها و وسیلهها هدفهای متوسطیاند که لازمهی رسیدن به آن هدف نهایی میباشند. این قرب الهی مانند رسیدن به چیزهای دنیوی نیست بلکه یک واقعیت معنوی عمیق است و مقامی است که سرچشمهی همهی خوبیها، موهبتها و عظمتها است و یک مرحله نیست، بلکه مراتب دارد و ایمان به خدا اولین مرحله است، بعد انسان باید با تلاش و پیمودن راه کمال به آن سعادت نهایی دست یابد.
در اینجا ممکن است سئوال طرح شود که چرا خداوند از همان ابتدا آن اندازه از کمال را که ممکن بود هر انسانی داشته باشد به او نداده است؟
رحمت کامل خداوند احتیاج به ظرفیت ویژهای دارد، این ظرفیت چنان است که تنها در سایهی اختیار و انتخاب آگاهانه میسر میشود زیرا مسائلی هست که مبتنیبر نوعی شعور و معرفت است و ارزش آنها بر کسی معلوم میشود که ظرفیت چنان معرفتی را پیدا کنند و این رحمت چنان است که اگر انسان آن مراحل را طی نکرده باشد قادر به درک ارزش آن نیست و مانند این است ما به یک بچه که اصلاً نمیداند کامپیوتر و اینترنت چیست یکهو آنرا به او هدیه کنیم، خوب طبعاً او این هدیه را بیمعنی و بیارزش میداند و با یک اسباب بازی یا یک عروسک راضی و شادمان میگردد و این درست همان مصداق رحمت کامل است و ظرفیتهای انسان.