حضرت عمر ( رض )
13 سال بعد از ولادت پیامبر خدا ( ص ) در شهر مکه متولد شد ، نامش عُمر و کنیهی او ابوحفص و لقب ایشان فاروق است ( فاروق به معنی جدا کنندهی حق از باطل ) نام پدرش خطاب و نام مادرش حنتمه است ایشان در مکه به کار تجارت مشغول بودند .
حضرت محمد ( ص ) به درگاه خدا نیایش کرد و فرمود خدایا اسلام را با مسلمان شدن عمر پسر هشام یعنی ( ابوجهل ) یا عمر پسر خطاب عزت و قدرت بده ، دعای پیامبر در حق.........
عمر پسر خطاب مستجاب شد و عمر اسلام آورد و هنگامی که او مسلمان شد پیامبر ( ص ) فرمود فرشتگان آسمان مسلمان شدن عمر را به همدیگر مژده میدهند و پس از اینکه اسلام آورد اسلام خود را به تمامی مشرکان قریش رساند و در همان روز اسلام را در مکه آشکار گردانید و وقتی که دید مسلمانان مخفیانه به عبادت پروردگار میپردازند فرمود آنها ( مشرکان لات و عزی را برفراز کوهها و آشکارا میپرستند ولی ما خدای هفت آسمان را مخفیانه عبادت بکنیم ، نه هرگز ، آنگاه در جلو مسلمانان به راه افتاد تا وارد کعبه شدند و آن روز اولین روزی بود که مسلمانان در کنار کعبه آزادانه و آشکارا خداوند را عبادت میکردند و هیچ مشرکی جرأت رویارویی با مسلمانان را نداشت ؛ زیرا از هیبت حضرت عمر واهمه داشتند عمر از هیچ کس ترسی نداشت و حتی هنگام مهاجرت که هر کس سعی میکرد مخفیانه و از کوره راهی بگریزد او تمام اسباب و اثاثیهاش را جمع کرد و گفت هر کس از جانش سیر شده است بر سر راه من قرار گیرد ، عمر در تمام غزوهها همراه یار و یاور رسول خدا بود ، در راه اسلام از هیچ کوششی دریغ نکرد و از بخشش اموال خود در راه اسلام کوتاهی ننمود و در جنگ تبوک تمام اموال خود را نصف کرد و نیمی از آن را برای تجهیز لشکر اسلام به پیامبر تقدیم نمود .
قدرت ، شهامت ، شجاعت ، علم ، عمل و عدل عمر زبانزد خاص و عام است و با آن که رفتار تند و سخت در برابر نا فرمانان داشت در برابر امر خداوند متواضع و بسیار نرم خو بود ، سختی و خشم و تند خویی خود را با نرم خویی پیامبر و ابوبکر درهم آمیخت تا منافقان و دشمنان خدا و رسولش از پیامبر و از خلیفهی او ابوبکر سوء استفاده نکنند.
هنگامی که پیامبر اکرم ( ص ) دربارهی اسیران جنگ بدر از ابوبکر نظر خواست ابوبکر فرمود که اسیران را مورد عفو قرار دهیم چون آنها خویشان ما هستند ولی عمر فرمود آنها دشمنان خدا و دین او هستند و ما را از خانه و کاشانهی خودمان بیرون کردهاند ، باید همهی آنها را بکشیم خداوند حضرت محمد ( ص ) را به خاطر عفو اسیران و نپذیرفتن رأی عمر ( رض ) سرزنش کرد و رأی عمر را تأیید نمود . عبدالرحمن بن مسعود عالم ، فقیه و صحابی بزرگ پیامبر ( ص ) دربارهی عمر ( رض ) فرمود : اگر علم عمر بن خطاب را در یک کفهی ترازو و علم تمامی مردم روی زمین را در کفهی دیگر قرار دهند علم عمر ( سنگینتر است ) .
عمر لیاقت و توانایی خود را در زمان خلافت خود به اوج رساند ، عدالت و درستکاری او شهرهی آفاق گشته و هیبت او دل پادشاهان روم و سرداران ایران را که دو قدرت واحد جهان آن روز بودند به لرزه در آورد . تسلط روحی عمر آن چنان بود که وقتی وارد ( شهر ایلیا ) قدس امروز شد در مدت کوتاهی که در آنجا ماند تا آنگاه که شهر را به مقصد مدینه ترک کرد حداقل (دو سوم ) مردم شهر مطابق میل خود اسلام را پذیرفتند .
فرمانهای صحیح و نقشههای زیرکانه و دقیق جنگی که از مدینه و بدون دیدن صحنهی جبهه و اوضاع جغرافیایی و روحی ، روانی و توانی 2 لشکر اسلام و کفر طراحی میکرد تحسین همگان را برانگیخته بود .
همه این مطالب دال بر خدمات همه جانبه حضرت عمر به اسلام است ، عمری که پیامبر دربارهاش فرمود اگر من آخرین پیامبر نبودم و بعد از من پیامبر دیگری میآمد ، آن پیامبر عمر بن خطاب میبود . ام المؤمنین حفصه همسر پیامبر اکرم دختر حضرت عمر خطاب ( رض ) و ام کلثوم دختر علی ( ع ) همسر عمر(رض ) بود . حضرت عمر ( رض ) در طول خلافت خود هیچ گاه کاری را بدون مشورت حضرت علی ( رض ) انجام نمیداد و مخصوصاً در مسائل فقهی و اجتهادی امر را به علی ( ع ) واگذار میکرد .
اکثریت نقاط ایران ، روم ، فلسطین ، سوریه ، مصر و قسمتهای دیگری از آفریقا در زمان خلافت حضرت عمر ( رض ) به زیر پرچم اسلام درآمد . اسلام آوردن حضرت عمر (رض ) عزت و سربلندی و خلافت او رحمت و برکت برای مسلمانان بود . ادای نماز جماعت تراویح در مسجد و قرار دادن هجرت مسلمانان به عنوان مبدأ تاریخ اسلام از دیگر کارهای مهم حضرت عمر ( رض ) بود و هم چنین حضرت عمر ( رض ) بود که پیشنهاد جمعآوری قرآن را به حضرت ابوبکر داد.
عمر هیچ گاه سیر نمیخورد ، 2 نوع غذا را با هم نمیخورد ، اگر نان خشک داشت با آن چیزی نمیخورد و اگر غذایی دیگر داشت از نان استفاده نمیکرد . در هنگام کار خلافت بسیار دقیق عمل میکرد و در زمان خود اکثر شبها نمیخوابید و به گشت در شهر مدینه مشغول میشد با این حال با هیبتترین شخص و قدرتمندترین آنها بود ، بطوری که در دورترین نقاط اسلامی هیچ فرمانروایی جرأت سرپیچی از دستورات او و یا ظلم به رعیت را نداشت ، حضرت معاویه ( ع ) که حاکم شام ( سوریه ) بود میگفت اگر از جانب عمر نامهای برسد و من در حال خوردن غذا باشم نامه را به من ندهید چون اگر من را بخواهد نمیتوانم بر جایم بمانم و باید در جا به راه بیافتم .
عَمْرو فرزند عاص حاکم مصر که به یکی از زیر دستانش ستمی کرده بود مورد توبیخ عمر ( رض ) واقع میشود و در همان خانهی امارت خود در اختیار زیردستش قرار میگیرد تا حق خود را بستاند .
حضرت علی ( ع ) میفرمایند آنگاه که پیامبر فوت فرمود برای ما روشن گشت که ابوبکر بهترین ماست و هنگامی که ابوبکر فوت کرد معلوم شد بهترین ما عمر بن خطاب است .
حضرت عمر ( رض ) در سن 63 سالگی توسط یک شخص ایرانی به نام فیروز ابولؤلؤ در محراب نماز ( هنگام امامت نماز ) به شهادت رسید . بعدها مسلمانان فریاد بر آوردند که فتنه به پا خواسته و عمری نیست که آن را خاموش کند . مدت خلافت حضرت عمر ( رض ) 10 سال و چند ماه بود .
از فضایل حضرت عمر ( رض ) ( از سخنان پیامبر در مورد ایشان )
1 ـ همانا عمر از اهل بهشت است .
2 ـ خداوند حق را بر زبان و قلب عمر قرار داده است .
3 ـ هر جا که عمر باشد شیطان نمیتواند در آنجا بماند .
4 ـ هر کس عمر را دوست داشته باشد مرا دوست داشته است و هر کس او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است .
5 ـ ملائکه بر زبان عمر سخن میگویند .
از سخنان گهربار حضرت عمر ( رض )
1 ) به قرآن احترام بگذارید و آنرا سبک منگرید که خداوند محترم میگرواند آنان را که به قرآن احترام میگذارند و خوار میگرداند آنان را که به قرآن سبک مینگرند.
2 ) هر کس بسیار بخندد هیبت او از بین میرود ، آنکس که بسیار شوخی میکند سبک میگردد و هر کس بسیار سخن گوید اشتباه زیاد از زبان او خارج میگردد.
3 ) پُرخوری نکنید که جسم را مریض میکند و آدمی را بر نماز تنبل میگرداند ، خداوند دانشمند فربه را دوست ندارد .
4 ) کسب و کاری که در آن عاری و سبکی باشد ، بهتر از گدایی و درخواست از مردم است.
5 ) تاز زمانی که بر پیامبر ( ص ) صلوات فرستاده نشود ، راه دعا و نیایش به سوی خداوند بسته میشود .
6 ) اگر گناهی از شما سر زد به دنبال آن سعی در انجام کار نیکی بکنید که بهترین فریادرس است .
7 ) قسم دروغ را کوچک نشمارید تا خداوند نابودتان نکند ، از هم نشینی با آدم بد خودداری کنید تا بدی او را فرانگیرید ، هیچ گاه با دشمنتان نزدیکی نکنید .
8 ـ هر کس دست از نماز بدارد از اسلام چیزی نصیب او نشده است.