فَالحَمدُ وَ المَجدُ وَ الجَلالُ لِلّهِ الکَونِ وَ المَکان
وَالصَّلَواتُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلی حبیبهِ مُحَمَّدٍ وَ مَن تَبِعَهُ بِإیمانٍ وَ احسان
مقدمه :
مدتی بود در نظر داشتم مختصر زحمات ، تلاش و خدمات پیامبر (ص) و خلفای راشدین را در چند صفحه خلاصه کرده و جهت آموزش آن به کلاسهای مسجد در رسالهای چند صفحهای گردآوری نمایم خداوند توفیق عنایت فرمود و متن آماده شده را به میدیا رایانه- برادران عزیری در جوانرود سپردم که آن را تایپ نمایند ایشان پس از تایپ جزوه درخواست کردند که آن را بصورت کتابچهای درآورم شاید مورد استفاده ی دیگران نیز قرار گیرد ، بهمین خاطر تصمیم گرفتم از زندگی و زحمات و خدمات ائمه اربعهی اهل سنت و جماعت نیز خلاصهای به آن ضمیمه کنم ، در نهایت نظر بر آن شد که این رساله به وحی و اجتهاد موسوم شود چرا که از پیامبر (ص) منبع وحی آغاز میشود و به وارثان ایشان که مجتهدان بینظیر و بلند پایهی جامعهی اسلامی میباشند ادامه مییابد آنانکه برای عموم مسلمانان وحی الهی را تفسیر و شرح نمودند این کتاب مشتمل بر 2 فصل و یک خاتمه میباشد که فصل اول آن به مختصر زندگی پیامبر و خلفا و فصل دوم آن به خلاصهی تلاش و زحمت امامان سرمذهب میپردازد لازم به ذکر است منابعی که جهت گردآوری این کتابچه مورد استفاده قرار گرفتهاند عبارتند از : ..............................
1ـ خورشید نبوّت ( شیخ صفیالدین مبارکفوری ) 2ـ خلفای راشدین ( دکتر صالح عبدالفتاح الخالدی ) 3ـ شیخین و صهرین ( محمدعلی خالدی ) 4ـ چهار امام اهل سنت ( محمدرئوف توکلی ) 5 ـ پژوهشی دربارهی امامان اهل سنت ( فریدون سپری )اما مطلب مهم و حائز اهمیت که همهی مسلمانان و خصوصاً جوانان پاک سرشت این مرزو بوم باید از آن غافل نباشند مسائل اختلافی است که در بین مسلمانان به وجود آمده و روز به روز در حال شدت گرفتن میباشد و به راستی پیکرهی ضعیف شدهی اسلام را ضعیفتر و رنجورتر میگرداند ما باید بدانیم که اختلاف رأی و نظر در مسائلِ احکام و اعتقادی چیزی نیست که در قرن اخیر به وجود آمده باشد بلکه در میان صحابه نیز چنین اختلافاتی وجود داشته است اما هیچگاه مانع از اتحاد و برادری آنان نشده است ، حتی اختلاف نظر در میان امامان سرمذهب نیز به وضوح دیده میشود ولی هر گاه به سخنان و برخورد آنها در مقابل هم رجوع شود در مییابیم آنها از هم به عنوان بزرگواران اسلام و عالمان برجسته و بینظیر سخن به میان میآورند ، هر گاه به شرح حال کسانی که این دین را تا به امروز به دست ما رساندهاند بنگریم متوجه خواهیم گشت که علمای سنی و شیعه و معتزله و دیگر فرقههای مسلمان از یکدیگر استفاده برده و از محضر هم مستفید میشدهاند پس چه شده است امروز حتی 2 برادر در یک خانواده با هم تفاهم نداشته و به جان هم افتاده و یکدیگر را به شرک و کفر متهم مینمایند آنها با اینکار هیبت اسلام را دچار تزلزل کرده و دشمنان خدا و پیامبرش را شادان و مسرور میکنند . پس بر ما لازم است راه گذشتگانمان را در پیش گرفته و به دلیل اختلاف رأی و عقیده به جان هم نیفتیم و از تکفیر و تشریک یکدیگر بپرهیزیم . بهتر است بدانیم که هدایت بدست خداوند است ( یهدی من یشاء و یضل من یشاء والله علی کل شیءٍ قدیر ) هر آنکس که گویندهی کلمه « لا اله الا الله » باشد و ادعای اسلامیت نموده و فرایض این دین را بپذیرد فقط خداوند است که حکم صدق یا دروغ ، کفر و شرک و نفاق یا ایمان و اسلام او را میداند و فقط او بهترین حکم کننده است آیا اینگونه نیست ؟ پس بیاییم کار خدا را به خودش واگذاریم و ناخواسته خود را در آتش جهنم نیفکنیم بیاییم با پیروی از پیامبر ، خلفا و دنبالهروی ائمه اربعه دست وحدت و یکپارچگی مسلمانان را بفشاریم و از اختلاف تفرقه و برادرکشی دوری گزینیم ، باشد که اسلام اقتدار و وحدت اولیهی خود را باز یابد و دشمنان خونخوار این آیین ، نابود و سرافکنده شوند .
امید است با پیروی از قرآن و فرمودههای پیامبر که صحابه و تابعین و امامان سرمذهب با جهد و تلاش فراوان آنها را تفسیر و شرح و بسط نمودهاند به سر منزل حقیقت و اتحاد رسیده و برادرانمان را که از لحاظ عقیده و رأی و نظر با ما مخالفند پشتوانه و برادر واقعی خود بدانیم و در مقابل کفر جهانی و آنانی که به خون اسلام تشنهاند یکصدا گردیم .
انما المؤمنون اخوة فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم
( صَدَقَ اللهُ العظیم )
حضرت محمّد ( صلالله علیه و آله )
570 سال پس از تولد حضرت عیسی (ع) و 55 روز بعد از نابودی لشکر ابرهه ( اصحاب فیل ) در شهر مکه به دنیا آمد نام پدرش عبدالله پسر شیبه ( عبدالمطلب ) و نام مادرش آمنه دختر وهب است . پدرش قبل از تولد او از دنیا رفت و پدربزرگش عبدالمطلب او را محمّد نام نهاده و به زنی از قبیله بنی سعد به نام حلیمه سپرد تا او را در آب و هوای صحرایی و روستایی مقاوم ، استوار و با وقار پرورده کند . در همان اوان کودکی و در خانه حلیمه بود که خداوند جبرئیل را فرستاد تا سینه محمّد را بشکافد و قلبش را شستشو دهد ، جبرئیل لکهی سیاهی را از آن بیرون کشید و سپس او را به حالت اول درآورد . بعد از این حادثه حلیمه از محمّد ترسید و وی را نزد مادرش باز گرداند . محمّد 6 ساله بود که مادرش را نیز از دست داد و در 8 سالگی پدربزرگش وفات یافت و او تحت حمایت و سرپرستی عمویش ابوطالب قرار گرفت . در سن 20 سالگی در پیمان جوانمردان (حلفالفضول) مبنی بر اینکه جوانان قریش سوگند یاد کردند اگر در شهر مکه به هر شخصی مکی یا غیره ستمی شد حق او را بستانند ، شرکت نمود و در سن 25 سالگی با خدیجهی کبری ازدواج نمود و ایشان در سن 35 سالگی بودند که اختلاف بزرگان مکه بر سر قرار دادن حجرالاسود در جایگاه خود را حل کرد . و از سن 37 سالگی هر سال ماه مبارک رمضان را در غار حرا میگذراند و در آنجا به راز و نیاز با خداوند کریم میپرداخت ، در سن 40 سالگی و در هنگام عبادت در غار حرا در ماه مبارک رمضان خداوند بر او وحی نازل کرد و او را به عنوان پیامبر انتخاب نمود ، محمد (ص) به مدت 3 سال تا سن 43 سالگی مردم را مخفیانه به اسلام دعوت کرد در مدت این 3 سال حدود 48 نفر مسلمان شدند . بعد از آن محمّد ( ص ) دعوت را آشکار کرد و با آشکار شدن دعوت ، محمّد (ص) و یارانش به شدت مورد شکنجه و اذیت و آزار مشرکان مکه قرار گرفتند تا جایی که بارها تصمیم به قتل محمّد (ص) گرفتند و هر بار ناکام ماندند . نمونههایی از شکنجه کفار نسبت به پیامبر :
1) تهمت زدن ، مسخره کردن ، طعنه زدن و بد و بیراه گفتن
2) ریختن آب و کثافت بر سر و روی پیامبر هنگام عبور او از کوچهها
3) انداختن شکمبه گوسفندو شتر بر سر و رویش مخصوصاً هنگام سجده که نمیتوانست به خاطر سنگینی شکمبه سر از زمین بلند کند .
4) پرتاب کردن سنگ به سوی پیامبر و … .
به خاطر شکنجههای سخت مشرکان نسبت به یاران پیامبر ، حضرت محمّد (ص) آنان را به هجرت به حبشه اجازه داد . و همین شکنجهها نسبت به پیامبر موجب شد که حامی او ابوطالب خویشانش را فرا خواند و همگی چه مسلمان و چه غیر مسلمان برای حمایت از پیامبر متحد شوند ، در سن 47 سالگی ، 7 سال پس از پیامبری او مشرکان پیامبر و تمام خویشانش را در منطقه ابوطالب ( شعب ابیطالب ) زندانی کردند و از رسیدن هر گونه کمک و مواد غذایی به آنها جلوگیری نمودند . 3 سال رنج و گرسنگی را در شعب ابیطالب تمحل کردند تا اینکه خداوند آنها را از این مشقت نجات داد . در سن 50 سالگی محاصرهی آنان تمام شد امّا کمی پس از آن مهمترین حامی خود ابوطالب را از دست داد و پس از مدتی ، غمخوار و حامی دیگر او خدیجهی کبری نیز وفات یافت و در همین سال با تعدادی از مشرکان مدینه که برای ادای حج به مکه آمده بودند ملاقات کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود و نیز در همین سال بود که به آسمانها عروج نموده و مسائل زیادی بر او آشکار گشت در این شب معراج نمازهای پنجگانه واجب شدند . در سن 51 سالگی با 73 تن از یثربیان در عقبه دیدار کرد که همگی به حمایت از پیامبر خدا (ص) متعهد شدند .
در سن 53 سالگی همراه با یار همیشگی خود ابوبکر صدیق (رض) از مکه خارج شد و راه هجرت به مدینه را در پیش گرفت و پسر عمویش علی (ع) فرزند ابوطالب که همانند فرزند خودش بود در بستر مرگ او خوابید تا پیامبر از گزند دشمنانش در امان بماند . قبل از ورود به مدینه در قبا اولین مسجد را بنا نهاد و سپس وارد مدینه شد و در آنجا نیز مسجد نبوی را ساخت . مسلمانان مهاجرِ حبشه به مدینه بازگشتند و پیامبر (ص) میان مهاجرین و مردم مسلمان مدینه ( انصار ) پیمان وحدت و برادری ایجاد کرد به گونهای که هر یک از مسلمانان مهاجر را در زندگی یکی از انصار شریک گردانید و انصار با جان و دل قبول میکردند .
امّا آزار قریش در اینجا هم پایان نیافت و علاوه بر آن کارشکنی و آزار و اذیت مشرکان و یهودیان مدینه نیز به آن افزوده شد تا اینکه پیامبر (ص) مجبور شد فرمان جنگ و دفاع را صادر کند . دو سال پس از هجرت به مدینه از جانب خداوند جهاد بر مسلمانها واجب شد و در همان سال فرمان تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه ( مسجدالحرام ) داده شد و نیز در همان سال پیامبر (ص) با 313 نفر از اصحاب برای بستن راه بر کاروان تجاری مکه با سپاه هزار نفری مشرکان در چاههای بدر مواجه شد و آنها را شکست سنگینی داد ، روزه نیز قبل از جنگ بدر واجب شده بود که پیروزی جنگ بدر با عید رمضان مصادف شد . در این جنگ 14 نفر از مسلمانان شهید شدند و از مشرکان 70 تن کشته و 70 تن دیگر اسیر گشتند . یک سال بعد از آن مشرکان مکه برای انتقام جنگ بدر 3000 سرباز گرد آوردند و در مقابل سپاه 700 نفری مسلمانان در احد قرار گرفتند ، در این جنگ نیز مشرکان شکست خوردند اما به خاطر گوش به فرمان نبودن تعدادی از یاران پیامبر (ص) ، خداوند لشکر اسلام را آزمود و آنها را در مقابل شکست قرار داد تا این شکست تجربهای برای مسلمانان گردد . در این جنگ تعداد شهدای اسلام به 70 نفر رسید که از جملهی آنان حمزه سردار رشید اسلام بود و 37 نفر نیز از مشرکان کشته شدند .
بعد از آن مشرکان باز هم آرام ننشستند و به توطئه علیه اسلام دست زدند ، دو سال بعد یعنی در سال پنجم هجرت ، مردم مکه با تمامی قبایل اطراف مکه همدست شدند و لشکری بالغ بر 10 هزار مرد جنگی به سوی مدینه حرکت دادند ولی در مقابل خود خندقی دیدند که مانع از عبور آنان شد و سرانجام به یاری خداوند لشکر کفار شکست خورده و سر افکنده برگشتند ولی باز هم به مقابله با پیامبر پرداختند و از آن پس پیامبر و یارانش جنگهای زیادی را پیش روی خود دیدند ، و توطئه یهود و منافقان نیز بر این مشکلات دامن میزد . از آن جمله جنگ پیامبر با یهودیان بنی مصطلق و توطئه تهمت زدن به حضرت عایشه (رض) توسط منافقان و جنگ خیبر و … بود ، و در خلال این دورهها پیامبر (ص) به سوی پادشاهان یمن ، مصر ، ایران ، و روم نامههایی فرستاد و آنان را به اسلام دعوت کرد . در سال هشتم هجری جنگ مؤته بین مسلمانان و مردم روم (شام) واقع شد که سختترین نبرد کفر و اسلام تا آن زمان بود ( 12 نفر از مسلمانان شهید و تعدادی که در شمار نمیآمدند از کفار کشته شدند ) و سرانجام اسلام پیروز گشت در ماه رمضان همان سال پیامبر با 10 هزار از یاران خود به سوی مکه زادگاهش که در آن بسیار جفاها دیده بود رفت ، مشرکان مکه از هیبت و قدرت مسلمانان شگفت زده و بیمناک شدند ، اما بر خلاف تصور آنان مسلمانان با آن همه آزاری که دیده بودند و با آن قدرتی که داشتند با آنان مانند حضرت یوسف (ع) نسبت به برادرانش بر خورد کردند .
پس از 8 سال آوارگی از وطن و رنج و مشقت وارد مکه شدند و برای اولین بار بلال حبشی اذان گوی پیامبر بر بام کعبه قرار گرفت و ندای آسمانی الله اکبر را به گوش همگان رسانید و در همین سال در جنگ حنین پیامبر با 12 هزار اصحاب مقابل طوایف اطراف مکه قرار گرفت و آنها را شکستی قاطع داد . پس از آن جنگ قابل ملاحظهای روی نداد و مناطق عربستان به زیر پرچم اسلام در آمد و تبلیغ دین در مناطق بیرون از عربستان نیز شروع شد .
در سال نهم هجرت پیامبر همراه با 30 هزار رزمنده به سوی رومیان در تبوک حرکت کرد ، راه بسیار طولانی در صحرا و گرمای سخت عربستان وضع را بر آنها تنگ کرده بود ، به همین خاطر سپاه اسلام به جیشالعسره ( سپاه در سختی و مشقت قرار گرفته ) نام گرفت . لشکر روم که ترس و واهمه بر آنها مستولی شده بود حاضر نشدند که با سپاه اسلام درگیر شوند . بنابراین در تبوک جنگی روی نداد و مسلمانان پیروزمندانه به مدینه بازگشتند . در سال دهم هجرت پیامبر (ص) آخرین حج خود را (حجالوداع ) انجام داد و در سال یازهم هجرت ، در سن 63 سالگی دوباره لشکری را به فرماندهی جوان 19 سالهای به نام اسامه بن زید که پدرش فرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته به شهادت رسیده بود ، آماده کرد تا به سوی روم روانه گرداند اما قبل از حرکت سپاه اندوهی شدید مسلمانان را فرا گرفت ، فوت پیامبر از مرگ نزدیکان و حتی فرزندان بر آنها گرانتر آمد و مانع حرکت سپاه شد . پیامبر وفات یافت در حالی که اسلام را قدرتمند گرداند و آن را به همه جهان رسانید ، قوانین الهی را در زمین جاری نمود و عدالت و انسان دوستی و خداشناسی را رواج داد ، آنگاه ابوبکر را به جای خود امام و پیش نماز مسلمانان قرارداد و خود به سوی دوست خود ( خداوند بزرگ ) شتافت .
از سخنان گهربار پیامبر گرامی اسلام
1 ) دو خصلت از همه برترند : ایمان به خدای بزرگ ، نفع رساندن به مسلمانان .
2 ) سرچشمه تمام گناهان محبت دنیاست و سرچشمه تمام فتنهها نپرداختن زکات است .
3 ) کسی که در برابر ثروتمندی به خاطر ثروتش متواضع باشد ( یک سوم ) دینش را از دست داده است .
4 ) در روزی که سایه ای جز سایه ی خداوند نیست ، سه گروه در زیر سایهی خداوند هستند .
1 ـ کسی که در اوقات سخت وضو می گیرد . 2 ـ کسی که در تاریکی شب به مسجد می رود 3 ـ کسی که به گرسنهای غذا می دهد .
5 ) مادران در اسلام چهارند : 1 ـ مادر داروها کم خوردن است . 2 ـ مادر ادب کم گویی است . 3 ـ مادر عبادت گناه نکردن است . 4 ـ مادر امانتداری بُردباری است .