مقدمه
خداوند قوانین و دستورات زندگی سعادت بخش دو جهانی را به صورت وحی بر پیامبر اکرم (ص) نازل کرده و ایشان آن دستورات را تحت عنوان قرآن کریم و سخنان گرانبار خود به مردم رساندند ، یاران و صحابههای1 گرانقدر ایشان راهشان را ادامه داده و برنامهها و دستورات اسلام را حفاظت کرده و به نسل بعد از خود و تابعین2 رساندند تابعین نیز این قوانین ، دستورات و برنامهها را گردآورده در کتابها ثبت نموده و در مسائلی که حکم آن مستقیم از قرآن و سنت دریافت نشده سعی و جهد نمودهاند که به آسانترین ، مقبولترین و پسندیدهترین صورت آن را برای عموم مسلمانان شکافته و بیان نمایند که به این جُهد و تلاش ( اجتهاد ) میگویند . آنها دین اسلام را از چنگال شیاطین و دشمنان این دین رهانیده و محافظت کردند تا به امروز از نسلی به نسل دیگری منتقل شود . از بزرگواران تابعین و پیروان آنها که همهی اهل سنت و جماعت بر بزرگی و امامت آنها اتفاق نظر دارند چهار امام اهل سنت میباشند که به امامان سر مذهبِ اهل سنت مشهورند و اکنون به طور اختصار خلاصهای از احوال و اقوال هر کدام را بیان میکنیم :
1ـ امام ابوحنیفه (رض) ( امام اعظم )
نام ایشان نعمان فرزند ثابت ، نخستین امام اهل سنت و مشهور به امام اعظم میباشد که در سال 80 هجری قمری در شهر کوفهی عراق متولد شدند . ..............................
امام ابوحنیفه ابتدا به کار تجارت مشغول بودند و سپس به کسب علم و فقه روی آورده و آن دو را به هم آمیخت ، امام فقه و علم را از بزرگانی چون ( حمادبن ابی سلیمان ـ ابراهیم نخعی و … ) آموخت ، وقتی از ایشان میپرسند علم را از که آموختی ، میفرماید : از یاران عُمر و علی و عبدالله بن عباس که آنان نیز از عُمر ، علی و ابن عباس که در زمان خود کسی از وی عالمتر نبود آموختند . از مشهورترین استادان امام ابوحنیفه ، حمادبن ابی سلیمان است که نزدیک به 18 سال نزد ایشان کسب علم نمودند . از جمله صحابههایی که امام ابوحنیفه آنها را دیده و از ایشان نقل حدیث کرده است حضرات انس بن مالک ( رض ) ـ عبدالله بن حارث ـ جابربن عبدالله ـ عبدالله بن ابی اوفا ـ معقل بن یسار و تعدادی دیگر از صحابه میباشند . پیامبر اکرم(ص) میفرماید : خوشا به حال آنکسی که یار مرا یا اینکه یاران مرا دیده باشد . ( طوبی لمن وزانی او رأی من رانی )
امام ابوحنیفه اصل و پایهی مذهب خود را متکی بر قرآن ، سنت ، اجماع ، قیاس و استحسان قرارداده و احکام دین اسلام را از آنها استنباط نموده است . بدین صورت که برای صدور حکمِ مسائل و احکام ، به قرآن رجوع کرده و بر اساس آن فتوا میداد و اگر آن حکم را در قرآن نمییافت بسوی سخنان و احادیث پیامبراکرم(ص) روی میآورد و اگر در مسئلهی حکم آن از قرآن و حدیث یافت نمی شد به قول صحابه و فتوای اکثریت آنها ( اجماع ) عمل میکرد . امام در مورد مسائلی که حکم آن مستقیم از قرآن و حدیث و اجماع ثابت نشده ولی مسائل مشابه به آنها آمده است قیاس و مقایسه نموده و احکام آن را پایهریزی مینمود و اگر در هیچکدام از این موارد حکمی را نمییافت به استحسان روی آورده و مناسبترین ، نیکوترین و بهترین رأی و نظریه را انتخاب مینمود و میگفت : این بهترین نظریهای است که بدان دست یافتهایم و اگر کسی نظری بهتر دارد اولیتر است .
از جمله کتابهایی که امام در فقه و غیر آن نیز تدوین کردهاند ( الفقهالاکبر ـ الفقهالاوسط ـ والعالم و المتعلم و …. ) میباشد .
از برجستهترین شاگردان امام ابوحنیفه قاضی ابویوسف ( که در قضاوت مشهور است ) میباشد که در تدوین و انتشار مذهب استادش تلاش فراوان نمود ایشان دارای کتابهایی چون ( الآثار ـ الاخراج و …. ) میباشد ، همچنین از دیگر شاگردان برجستهی امام ابوحنیفه محمدبن حسن شیبانی ، زفر بن هذیل و حسن بن زیاد میباشند .
امام شافعی (رض) دربارهی شیبانی میگوید : هر گاه شیبانی صحبت مینمود شنونده خیال میکرد که قرآن به زبان و لهجهی او نازل گشته است .
امام ابوحنیفه مردی خوش بیان ، اهل منطق ، دارای صدای گیرا و شیکپوش بوده که عطر را نیز زیاد استعمال میکرد ، ایشان در ورع ، تقوا ، پرهیزکاری و عبادت به حد اعلا رسیده بود ، شبها مقدار کم میخوابید تا جایی که او را به خاطر ایستادن طولانی در نماز ( وتد ) میخ کوبیده و استوار مینامیدند . امام ابوحنیفه در صداقت شهرهی خاص و عام بوده و بسیار دست و دل باز ، هوشیار ، با فراست ، خویشتندار ، باوقار و متانت ، خونسرد و در مقابل منکرین برای هر گونه مناظره و جوابگویی آماده بود . شیخ عطار نیشابوری بعد از اینکه امام ابوحنیفه را از اولیای خداوند به حساب میآورد میگوید : صفت کسی را که به همهی زبانها ستوده و به همهی ملتها مقبول ، چه کسی میتواند بگوید ، در اصول طریقت و فروع شریعت درجهی بلند داشته و در فراست و سیاست و کیاست یگانه بود ، هم کریم جهان بود و هم جواد زمان .
مذهب امام ابوحنیفه از سایر مذاهب ریشهدارتر و تألیفات آن بیشتر است همچنین پیروان ایشان از پیروان سایر مذاهب زیادترند . از جمله مناطقی که امروزه پیرو مذهب امام ابوحنیفه هستند اکثریت ( پاکستان ، هند ، سیستان و بلوچستان . سوریه ، ترکیه و افغانستان و … ) میباشند .
امام ابوحنیفه در پذیرفتن ستمهای حکومتی و همکاری با آنها ابا داشت و میگفت اگر دولت از من بخواهد دروازههای مسجدی را برایش بشمارم اینکار را نخواهم کرد ، ایشان به خاطر نپذیرفتن حکم قضاوت بارها از جانب امرای وقت بازداشت ، زندانی و شکنجه گردید و در نهایت نیز در زندان حکام عباسی در سال 150 هجری قمری در سن 70 سالگی وفات یافت مرقد ایشان در گورستان ( الخیزران ) واقع در شرق بغداد میباشد که اکنون مزار مؤمنین است . یکی از شعرا ( به نظر میرسد امام شافعی باشد ) در مدح امام ابوحنیفه چنین میسراید : ابوحنیفه پیشوای مسلمانان ، زینت بخش شهر و ساکنان آن به آثار و فقه و حدیث است که در مشرق و مغرب او را مانندی نیست ، عیب جویان وی سفیهانی هستند که مخالف حق بوده و دلائلاشان ضعیف و سست میباشد .
همچنین بزرگان دین در مورد شخصیت امام ابوحنیفه کلمات گهرباری را بیان نمودهاند :
1ـ امام شافعی : مردم در فقه به ابوحنیفه محتاج و نیازمندند ، کسی که بخواهد فقه را بیاموزد باید به ابوحنیفه و یارانش متوسل شود .
2ـ عبدالله بن مبارک : اگر کسی سزاوار باشد از راه رأی سخن بگوید ابوحنیفه است .
3ـ نضربن شمیل : مردم راجع به فقه در خواب بودند تا اینکه ابوحنیفه آنها را بیدار کرد .
4ـ یزیدبن هارون : سفیان ثوری در حفظ حدیث و ابوحنیفه در فقه مانندی ندارند .
از سخنان و وصایای گرانقدر امام ابوحنیفه
1ـ آمد و رفت زیاد با حکام و امرا از احترام شما میکاهد .
2ـ به کودکان محبت کن و به پیران احترام بگذار .
3ـ در بازارها و مساجد چیزی نخور .
4ـ بر تلاوت قرآن دوام کن و در زیارت قبور استادان واما کن متبرکه کوتاهی منما .
5 ـ محبت خود را نسبت به دیگران آشکار و با صدای بلند سلام کن .
6 ـ از همه دیدار کن حتی آنانکه به دیدارت نمیآیند و نیکی کن هر چند با شما بدی کرده باشند .
7ـ هر گاه یکی از برادران دینیت بیمار شد از وی عیادت کن .