میدیـــا رایــانه

مـرکز ارائـه کلیـه ی خدمـات کامپیوتـری

میدیـــا رایــانه

مـرکز ارائـه کلیـه ی خدمـات کامپیوتـری

خشونت علیه زنان

((خشونت علیه زنان))

خشونت علیه زنان بر هیچ‌وجه خاص جوامع عقب افتاده نیست و در پیشرفته‌ترین کشورهای جهان، زنان و کودکان از تبعات ناشی از خشونت به‌ خصوص در زندگی خانوادگی رنج می‌برند و آزارهای جسمی، جنسی و روانی، نه تنها تندرستی، سلامتی عقل، تعادل عاطفی و روانی آنها را به خطر می‌اندازد، بلکه جامعه را نیز متضرر می‌سازد.خشونت علیه زنان در سراسر جهان در بیشتر موارد از نظرها پنهان است. زنان تا کارد به استخوانشان نرسد از زندگی خشونت‌آمیز خود حرفی نمی‌زنند. این پرهیز در جامعه دلایل خاص خود را دارد و متناسب است با شرایط زندگی فردی و اجتماعی زنان در هرجامعه. در ایران نیز در اثر فشارهای سنتی هزارساله، زنان خو گرفته‌اند که بخش عمده‌ای از وضعیت بار زندگی خود را از دیگران بپوشانند. آنها به‌خصوص از مراجعه به مراکز قضایی و خدمات رسانی خودداری می‌کنند و هنگامی لب به شکایت می‌گشایند و کمک می‌طلبند که تمام امیدهای خود را از دست داده باشند. این است که مبارزه با خشونت علیه زنان در ایران نیز مانند سایر کشورها آسان نیست.


زنان ایرانی در فضای زندگی خانوادگی زیر سلطه‌ی ((شوهر و اقوام او)) هستند و در فضای زندگی شغلی نیز زیر سلطه‌ی سلیقه‌های مردسالار رؤسا و مدیران مرد روزگار می‌گذرانند و در فضای زندگی اجتماعی زیر سلطه‌ی سنتهای زن‌ستیز احساس ناامنی می‌کنند. با این حال چنان در بافت ذهنی و رفتاری و خود به خشونت تسلیم شده‌اند که کمتر واکنش نشان میدهند. بنابراین آثار خشونت علیه زنان را باید در مجموعه‌ای به‌هم تنیده از خشونت‌های خانگی، اجتماعی، سیاسی و تفاسیر خاص از دین جستجو کرد. مرحوم علامه مفتی‌زاده (احمد) می‌گوید: در بررسی از احادیث، حدیثی را  با این مضمون دیدم که: ((هُنَّ ناقِصاتُ الْعَقلِ و الدّین ))یعنی: ((زنان در عقل و دین واجد نقص‌اند)) و از دیدگاه ایشان این تهمت و افترایی است بر زنان زیرا درطول تاریخ بشر همواره زنانی را سراغ داریم که همپای مردان در تمامی عرصه‌های زندگی الگو و سرمشق بوده‌اند برای بشریت بویژه جنس مخالف(مرد). لذا باید تلاش ورزید تا مسأله در مواردیکه مخفی است از اختفا بیرون آمده و از زوایای گوناگون به بحث گذاشته شود. در این مرحله از شناخت نباید تنها به گزارش خشونت از نوع جسمی پرداخت، بلکه انواع خشونت جنسی، روانی، مالی، و سیاسی هم در این مجموعه قابل بحث و ریشه‌یابی است.

پدیده‌ی خشونت خاص خانواده‌ی باسواد و بی‌سواد، فقیر و غنی، کم جمعیت و پرجمعیت هم نیست. البته درصدها در خانواده‌های مختلف متفاوت است. ولی درکل خشونت پدیده‌ای رایج در تمام دنیاست. خشونت افراد ذکور در خانواده‌های ایرانی برای فرزندان دختر اصل پذیرفته شده‌ای است. درغیاب پدر سایر افراد ذکور مانند برادر، عمو، دایی خود را مجاز می‌دانند که در امور دختران خانواده مداخله کنند و حتی با اعمال خشونت، به اصطلاح آنها را سر جای خودشان بنشانند. جاییکه برای دختران در ذهنیت افراد ذکور خانواده تعیین شده و ریشه‌هایی هزاران ساله دارد، فضای بسته خانه است. نگاه افراد خانه و فرزندان پسر، با آنچه در مورد دختران گفته شده متفاوت است و در نتیجه، فضای خانه‌ی پدری برای رشد شخصیت و اعتماد به نفس پسران و ایجاد روحیه جاه‌طلبی و مبارزه‌جویی مناسب است. پسران نوجوان تمام طبقات اجتماعی می‌توانند در هر ساعتی از شبانه‌روز در کوچه و خیابان والیبال، فوتبال و بسکتبال بازی کنند و ساعات فراغت خود را با همسالان خود بگذرانند. در این قلمرو گسترده است که پسران زندگی اجتماعی را در مجموعه‌ای از مبارزه، رقابت، مسابقه، جاه‌طلبی، دوستی، جنگ و صلح می‌آموزند و آنرا توشه‌ی راه ورود به عرصه‌ی اجتماع در سنین جوانی قرار می‌دهند. اما دختر ایده‌آل و محبوب و مقبول خانواده، دختری است که مونس مادر، غمخوار پدر و شنونده و مرهم دایمی آلام والدین خود باشد و اما در خانه‌ی شوهر: در ایران هنوز مرد را نان‌آور خانه می‌شناسند و هرچند بر زنان نان‌آور و حتی سرپرست خانواده افزوده شده، و این تصور عمومی همچنان باقی است و قوانین هم بر آنها صحه می‌گذارد. مرد در مقام رئیس و مدیر و نان‌آور خانواده برای خود اختیارات وسیعی قایل است و زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی در جامعه مهر تأیید بر آنها می‌زند. بنابراین در مواردی که مرد احساس می‌کند شالوده‌ی قدرت انحصاری و ریاستش مورد تهدید است دست به خشونت جنسی، جسمی و روانی و مالی می‌زند که زنان ایرانی این رفتار را تا حدودی تحمل می‌کنند.

زن در محیط‌های کاملاً بسته منزل مورد خشونت قرار می‌گیرد و هیچ چشم بینایی شاهد و ناظر بر فاجعه نیست تا درصورت لزوم در دادگاه شهادت دهد، بنابراین حتی از زن نسبت به رفتار خشونت‌آمیز شوهر اعتراض کند و به مراجع قضایی پناه برد شوهر در جریان مراجعات مکرر به مراجع مذکور با نارسایی‌ها و کیفیت قانون آشنا می‌شود و تازه درمی‌یابد که می‌تواند بی‌ترس از قانون نسبت به زنش اعمال خشونت کند. بسیار مشاهده کرده‌ایم که وقتی زنی در برابر قاضی و مأمور انتظامی لب به سخن می‌گشاید، شنونده در پاسخ می‌گوید که: خواهرم برای این حرفهای پیش‌پا افتاده آشوب برپا نکن، بالاخره هرچه باشد شوهرت است. یعنی در واقع به فرمان عرف و عادت است که زن باید بسوزد و بسازد. بنابراین در مواردی نادری هم که زنان نسبت به خشونت شوهر رسماً معترض شده و در مراجع قضایی مطرح می‌کنند به نتایج سودمندی دست نمی‌یابند، زیرا تصور عموم بر آن است که فرهنگ ما نیز رفتار خشونت‌آمیز شوهر را در مواردی تأیید کرده و بلکه به آن فرمان داده است.

در نتیجه زنان ایرانی، با موانع بسیار جدی فرهنگی و عرفی برای اثبات حقانیت خود مواجه هستند. در پایان لازم است که بدین نکته‌ی اساسی اشاره کنم، بنده نه از فرهنگ ((زن‌سالاری)) دفاع می‌کنم و نه ((مردسالاری)) را ترویج می‌نمایم، نه محدودیت‌های جهان سوم را برای زنان را می‌پسندم و نه بی‌بند و باریهای دنیای غرب را، اینجانب از تضییع حقوق طرفین (هردو جنس) دفاع می‌کنم و مدافع سرسخت و پروپا قرص ((حق‌سالاری)).   

 

نویسنده: عبداله‌ مرادی‌ ـ کارشناس اطلاع‌رسانی و کتابداری و کاردان زبان فرانسه  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد